مرده ایم

.مرده ایم و تعفن جنازه هایمان شامه مان را پر کرده است.

در این گورستان، در این گورستان وسیع یا می میریم یا می کشیم.دوستی هامان،فرزندی ها مان،پدری ها ٬مادری هامان،خواهری مان، برادری ها مان، همه را.همه و همه را یا مرده می یابیم یا می کشیم و در مه دود جنازه هامان دست در دست، قدم در قدم ، خیره با لبخندی می دانیم . می دانیم و می گذریم.می گذریم و می رویم.

و همه چیز سیر طبیعی خود را می پیماید.مردن و کشتن.مردن یا کشتن.نه ارزشی نه حرمتی. نه حریمی.وقاحتی.تنها وقاحتی برای ...ب..ر...ا..ی...بقا؟ب...ر...ا...ی؟

و تمامی رود ها گنگا* رودی است.زلال و جاری.چرا که گنا هی نیست.جرمی نیست. خطایی نیست.

و

"در ارتفاع صفر بالای سطح گه، هر کاری مجاز است."


*رودی در هند که خاکستر مرده هاشان را در آن می ریزند.